شب ، با درخت ها سخن از آفتاب رفت
گفتند : آفتاب
در پشت چتر بسته ی ما آرمیده است
در پشت چتر بسته ی آنان ستاره بود
گفتم : شما چگونه هنوز آفتاب را
فریادشان صدای مرا در گلو برید
ما آفتاب را ز تو بهتر شناختیم
آه ای درخت های بلند ای درخت ها
از پشت چترهای شما سر زد آفتاب
اما ، نگاه من
در چشم آن ستاره ی شبخیز مانده است
در گوش من کلام شما زنگ می زند
ما ، آفتاب را ز تو بهتر شناختیم
حق با شماست ، دولت بیدار با شماست